چکیده : از دهه چهل ميلادي به اين سو، «توسعه» به صورت اصطلاحي در اقتصاد رواج يافته است. در آغاز، توسعه را مترادف «رشد توليد ناخالص داخلي» ميدانستند؛ امّا با گذشت يك دهه، تجربه كشورهايي كه براي تحقّق توسعه، راه افزايش توليد ناخالص داخلي را پيموده بودند، نشان داد كه توسعه تنها پديدهاي اقتصادي نيست، بلكه حالتي است كه ابعاد ديگر نيز دارد؛ ابعادي همچون توسعه سياسي، توسعه اجتماعي، و مانند آنها. در ديدگاه اسلامي، توسعه اقتصادي براي جامعه، دستاوردِ برنامه هاي ...
چکیده : از دهه چهل ميلادي به اين سو، «توسعه» به صورت اصطلاحي در اقتصاد رواج يافته است. در آغاز، توسعه را مترادف «رشد توليد ناخالص داخلي» ميدانستند؛ امّا با گذشت يك دهه، تجربه كشورهايي كه براي تحقّق توسعه، راه افزايش توليد ناخالص داخلي را پيموده بودند، نشان داد كه توسعه تنها پديدهاي اقتصادي نيست، بلكه حالتي است كه ابعاد ديگر نيز دارد؛ ابعادي همچون توسعه سياسي، توسعه اجتماعي، و مانند آنها. در ديدگاه اسلامي، توسعه اقتصادي براي جامعه، دستاوردِ برنامه هاي ...